صنعت جنگ و صنعتگران جنگی افغانستان
عظيم بابک عظيم بابک

 پس ازحملهء امريکابر رژيم طالبان ،در رسانه های جمعی جهانی بويژه در دستگاه های تبليغاتی جهان غرب واقعيتهای کنونی کشور چنان بازتاب مييابد که در اذهان ما، افغانستان بعنوان جامعه دموکراتيک و مدنی،متکی بر قانون اساسی ،نهاد ها و قوانين دموکراتيک،فارغ از بحران اقتصادی و معضلات اجتماعی  مجسم ميگردد.تلاش برای ارايهء چنين تصور يکی از ابعاد  گستردهء پالیسی های تحريف وضع سياسی  افغانستان واغوا و تحميق آرای  مردم در جهان غرب و افغانستان است.اما ما افغانها باچنان واقعيتهای تلخ  مواجه هستيم و چنان روزهای دشوار حیات سياسی و اجتماعی خود را سپری ميکنيم که کمتر با روزها و لحظات دشوار ديگر تاريخ کشور ما متفاوت است.تحليل عوامل بازدارندهء تامين آرامش واقعی و استقرار جامعهء متکی بر قانون مستلزم مطالعه ومباحثهء وسيع و همه جانبه است که درين مقالهء کوتاه نميگنجد.من درينجا تلاش ميکنم تا بيکی از بعد ها و جنبه های بازدارنده بهبودی وضع سياسی و بازسازی اقتصادی و اجتماعی کشور اشارهء کوتاه و نگای اجمالی بياندازم.اين بعد حضور فاکتور جنگی در سیستم سياسی افغانستان کنونی است که ميتوان آنراصنعت جنگ افروزی ناميد.

دوکتوربرنهارد تراوتنر شرقشناس معروف اروپايي در تحليل سياسی خود زير عنوان افغانستان و معضلهء پشتونستان چنين مينگارد:زمانيکه داود با کودتای سال1973 دوباره به قدرت ميرسد ، منازعهء چندين سالهء پشتونستان را دوباره مطرح ميکند.باوجود آنکه قبلا افغانستان در جنگ دوم کشمير در سال 1965 از پاکستان بر ضد هند حمايت کرد، بحران بين دو کشور همسايه افغانستان وپاکستان دوباره تازه ميگردد.در تبليغات وسيع افغانستان نه تنها از جنبش نيرومند خود مختاری صوبه سرحد بلکه ازجنبش بلوچها درجنوب غرب پاکستان  تحت رهبری نشنل عوامی پارتی ، حمايت صورت ميگيرد.اکنون افغانستان در کنار صوبه سرحد، شموليت ايالت بلوچستان وبعضی ساحات ا يالت پنجاب راکه خاک اصلی و ايالت حکمرانان پاکستانی است ، در دولت پشتونستان مطالبه ميکند.پس از ناکامی کودتای سال 1974 بر ضد داود ،مخالفين اسلامی بصورت وسيع تحت تعقب قرار ميگيرند. زمانيکه بعضي ازين مخالفين ازجمله رهبر بعدی مجاهدين ضد شوروی مانند احمدشاه مسعود به پاکستان فرار ميکنند،پاکستان اين شانس را مييابد تا از طريق اين گروه ها در انکشافات داخلی آيندهءافغانستان اعمال نفوذ کند. حتی در دورهء حکومت ذوالفقار علی بوتو محصلين افغان در کمپهای مخفی تمرينات نظامي در نزديکی پشاور برای اجرای عمليات در کشور شان، پرورش مييابند.
اولين تلاش سازمان استخبارات پاکستان (آی.اس.آی)که هدف آن دادن هشدار به حکومت داود بود، تا بار ديگر مسئلهء پشتونستان را تازه نکند ، به ناکامی ميانجامد. محصلانيکه (منظور اخواني هاست. مترجم)در پنجشير مردم را به اغتشاش تحريک کردند، بوسيلهء اهالی آنجا رانده شدند. درحقيقت اين تجاوز اتحاد شوروی بود که موجب آن گرديدتاگروهای مهاجر مسعود،حکمتيار ويا ربانی که در پاکستان فعاليت ميکردند ، حمايت ضروری مردم را جلب نمايند ودرنتيجه سازمان استخبارات پاکستان (آی.اس.آی) امکان مييابد تا برنامهء کلی استراتيژی مقاومت بر ضد اشغال شوروی را طرح وانتقال کمکهای مالی وارسال سلاح امريکايي* را به عهده گيرد. 1

درينجا  برنامهء طویل المدتی پيريزی گرديد که من ازان به عنوان  برنامهءصنعتگران جنگی ياد ميکنم.بدیهی است که اين  برنامه قبل از رويدادهای ثور 1357 و اقامت نيروهای شوروی طرح گرديد.از همان سال 1354 تاکنون يعنی در جريان بيش از 3 دهه  طراحان ،گردانندگان و حاميان بين المللی  اين برنامه افرادی اند که در صحنه سياسی و نظامی افغانستان حضور فعال و نقش تعين کننده داشته اند.بنيانگذاران جنبش اخوان المسلمين در افغانستان ، فرماندهان تنظيمهای "جهادی" دههء 80  در شمال کشور،تنظيم وحدت در  هزاره جات و رهبران جنبش نو ظهور طالبان  در جنوب گردانندگان اصلی صنعت جنگی در افغانستان اند.با آنکه بار ها به اين برنامه سيمای دينی ، مذهبی وقومی داده شده است اما در واقعيت ، هدف اصلی اين صنعت کذايي  نيل به منفعت مالی و سود جويي سياسی است.واقعيتهای انکار ناپذير دهه های اخير مصداق اين بيان است که در برنامه های صنعتگران جنگی هيچگاه منافع عليای کشور مطمع نظر نبوده است.برعکس صنعتگران جنگی برای نيل به منافع آزمندانهء فردی و گروهی  مصالح همگانی ملی را ناديده انگاشته اند و به اهداف خود و مصالح حاميان بيرون مرزی  شان رجحان داده اند.

تومی فرانکس،فرديکه پس از پايان جنگ سرد در جنگهای متعدد منطقه يي سهيم بود و جنگهای عراق و افغانستان را هدايت ميکرد در يادداشتهای خود چنين مينگارد:  قبل ازآغازمذاکرات با قوماندان افغان محمد فهيم، ملاقات مقدماتی با يکی از معاونين او که از جملهء رهبران نظامی بود، داشتم.بعدا ، زمانيکه قوماندان افغانی مبلغ 7 مليون دالر ی بخاطر حمايت نيروهای امريکا بر ضد طالبان را مطالبه کرد،من از جلسه بيرون رفتم .اما معاون من در مورد معامله 5 مليون دالری با اوبه توافق رسيد".2 چنين معاملات نه تنها با فهيم بلکه با اکثر صنعتگران جنگ که اکنوان  با عنوان جنگسالار ستايش ميگردند درشمال ،جنوب ،خاور و باختر کشور چه آشکارا و چه در پشت درهای بسته صورت گرفته است.بعضا اين معاملات با جوانب متخاصم جنگ چنان با مهارت و حقه بازيهای مافيايي انجام يافته است که مثال آنرا کمتر ميتوان در ساير جنگها پيدا کرد.نمونه های بارز چنين زد وبندها معاملات همزمان فرماندهان جمعيت  با امريکايي ها و شورويها درجريان جنگ برعليه جمهو ری دموکراتيک افغانستان(بعدا جمهوری افغانستان) است.پتر شول لاتور شرقشناس شناخته شده آلمان و مولف آثار متعدد درپيرامون افغانستان که بارها از کشور ما و جبهات "مجاهدين" بازديد کرده است و دارای روابط حسنه با رهبران تنظيمهای جنگی بويژه گلبدين بود، باری در آستانهء حملهء امريکا بر طالبان به سياستمداران امريکايي چنين مشوره داد:"افغانها را(منظورش جنگسالاران بود.) نميتوان خريد بلکه آنها را ميتوان به کرايه گرفت.درجنگ آنها از جناحی حمايت ميکنند که برای شان پول بيشتر کرايه ميدهد."

جنگ افروزی ،تمديد جنگ ، ايجاد زمينه ها برای ظهور جنگهای تازه،بازگيری از کاهش خصومت و تقابل جنگی ،انسداد راه های برگشت به زنده گی  و وضع فارغ از جنگ ،دهشت و خشونت جهات اساسی يک برنامهء تمام عيار صنعت جنگ در افغانستان است.

از  جنگ افغانستان و صنعتگران آن  در کشور های گوناگون نتيجه گيری های متفاوت ارايه گرديده است.يکی از آنها پيوند دادن ارتباط جنگهای افغانستان وصنعتگران آن با تروريزم جهانی است. ولاديمير سنيگيرف  تحليلگر سياسی روسيه در مقالهء خود بمناسبت 25 مين سالگرد ورود نيروهای شوروی به افغانستان مينويسد:"جنگي که 25 سال قبل در افغانستان آغاز گرديد،اولين  اقدام گستردهء نظامی بر ضد تروريزم جهانی بود.متاسفانه درآنوفت  اين نکته را در غرب درک نکردند."شايد اين تحليلگر روسی در شناخت و تحليل خود از جنگ امريکا برعليه تروريزم تصوير تبليغاتی بدهد.واقعيتهای تازه بيانگر ظهور پديده های تازه در جنگ امريکا "بر ضد تروريزم جهانی" است:

اخيرا در سايت «افغانستان.رو» این خبر توجه مرا بخود جلب کرد که آنرا از زبان روسی برای شما ترجمه ميکنم:
تهران ايالات متحده را متهم به ارتباط با طالبان ميکند.
7.1.2006
مصطفی پور محمدی وزير داخلهء ايران امروز ايالات متحده امريکا رامتهم به دست داشتن در حمايت از گروه جنگی ايکه 9 سرباز ايرانی را اختتاف کرده اند،نمود.بنابر اظهارات وزير داخلهء ایران" امريکايي ها ازين گروه هابر علیه ايران استفاده میکنند زيرا آنها خودمستقيما به ايران نزديک شده نميتوانند."
مصطفی پور محمدی اضافه نمود که افراد مسلح در برابر رهايی نظاميان ايرانی خواستار پرداخت پول گرديده اند.علاوه بران، اين گروه مسلح که متمايل به جنبش "طالبان" اند، آزادی همقطاران خود را از زندان مطالبه ميکنند.
وزير داخلهء ايران گفت:او اطلاعاتی را در اختيار دارد که حاکی برحمايت طالبان ازين گروه است.اما او شرح نداد که چرا امريکايي هادر صدد حمايت از افراطيون افغان در پيشبرد فعاليتهای تخريبی بر علیه ايران است. 4

اين خبر که کمتر در شبکه های خبر رسانی غرب پخش گرديد،بيانگر ماهيت برنامه ايست که در رسانه های افغانی به آن عنوان سياست ابقای طالبان داده شده است.اين سياست که به بهانهء جلب نيروهای معتدل طالب  به روند مصالحه وبازسازی توجيه ميگرديد،ادامه و فصل تازهء  ابقای صنعت جنگ در افغانستان است.تاکنون چنين تصور ميگرديد که امريکايي ها در چاچوب برنامهء مبارزه با تروريزم جهانی بر عليه طالبان بمثابه يکی از گردانهای فعال اين شبکه ميرزمد.همانگونه که ظهور دوباره جمعيت اسلامی و اتحاد شمال در دوره طالبان غيرقابل تصور  گرديده بود تا چندی پيش حضور و احيای دوبارهء طالبان بعيد به نظر ميرسيد.اما صنعتگران جنگ در افغانستان  برای ايفای نقش تازه آماده ميگردند و به احتمال قوی برای تجاوزات تازه و آنهم بر عليه يکی از همسايه های افغانستان که دارای پيوند های عميق تاريخی و فرهنگی با کشور ماست.جنگسالارانی که امروز  بر اريکه های کليدی حاکميت تکيه زده اند ،در دورهء طالبان  يکی پی ديگر پا فرار گذاشتند و ازکشور بيرون رفتند.تمام  نيروهای شکستخورده وروبه اضمحلال ائتلاف شمال در شهرک کوچکی بهاء الدين در شمال متمرکز  گرديده بودند تا  حکومتی را بنام دولت اسلامی افغانستان تمثيل کنند که در راس آن کسی قرار داشت که خودش در زير زمينی های قلعه ای طرح فرار خود را ميريخت.اما ديديم چگونه اين نيروها دوباره احيا گرديد.اين جريانها درکتاب سرباز امريکايي  بازتاب يافته است . 5 امروز دررابطه طالبان اين سناريو دنبال ميگردد.
اينکه امريکاييها در ايران چه ميخواهند ،کار خودشان است .اينکه ايرانی ها چه سياستی را در قبال امريکا اتخاذ ميکنند ، مربوط بخود شان است.اما چرا افغانستان تختهء خيز تجاوز برعليه کشور همسايهء خود شود.چرا بايد بار ديگر ما برای سياستهای امريکا قربانی بدهيم؟در جنگ امريکا بر عليه اتحاد شوروی ما تمام ثقلت جنگ را برداشتيم.  ثمرهء آن مليونها شهيد ومعلول وآوارهء افغان اند.کشور ما واقتصاد ما تا تهداب منهدم گرديد.بايد بار ديگر برای قربانی های جديد آماده شويم؟ بايد بارديگر راه ها وشيوه های جديد حفظ صنعت جنگ تحرک بيشتر کسب کند و جنگ افروزان سود بيشتر کمايي کنند؟
 ما  در کشور خودصنعتگران جنگ داريم که جنگسالاران شمال و جنبش طالبان در جنوب اند.تا زمانيکه اين صنعت زنده و فعال است هرگونه اميد برای آرامش و دموکراسی خيال است ومحال.

1 http://taraqi.e-politica.com/topic/ae-ae-ae-ae-5.html

2 http://taraqi.e-politica.com/topic/-21.html

3 http://www.rg.ru/2004/12/28/afgan-voyna.html ( تر جمهء متن کامل اين مقاله را دريکی از شمار ه های تارنمای مشعل  ميخوانيد.)

4   http://www.afghanistan.ru/doc.xhtml?id=4874 

5 http://www.mashal.org/home/main/marifiketab.php?id=00003   


 

 

 

 


January 8th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات